ایرانی باشی و پروفسور کاراپتیان را نشناسی؟
گودرز صادقی هشجین
درست در بحبوحهی جنگ جهانی دوم و ۵ ماه پس از تبعید رضا شاه و اشغال میهن توسط نیروهای متفقین، در ۵ بهمن سال ۱۳۲۰ در شهر آبادان و در یک خانوادهی مسیحی ارمنی اصیل یک پسر خیلی خیلی جدی به دنیا آمد که اسمش را ژیرایر گذاشتند. او کاری به کار کسی نداشت و تولدش نه ارتباطی به جنگ داشت و نه به رفتن رضا شاه! او در سختترین شرایط میهن درسش را خواند و دیپلمش را بهموقع در آبادان گرفت و ۳ سال قبل از این که من به دنیا بیایم تحصیلات خودش را در رشته مهندسی کشاورزی در دانشگاه (پهلوی) شیراز آغاز کرد. بهموقع لیسانسش را گرفت و بار و بندیلش را بست و به دانشگاه کالیفرنیا رفت و در مدت جمعا ۸ سال ابتدا فوق لیسانسش را گرفت و بعد دکترای تخصصیاش را در رشتهی ژنتیک به سرانجام رساند. اصلا معطل نکرد و مستقیم به ایران برگشت و به عضویت هیات علمی دانشکده کشاورزی و دامپروری رضائیه، که بعدا به دانشگاه ارومیه ارتقاء یافت، درآمد. من هنوز ۱۰ سالم بود و باید ۱۰ سال دیگر منتظر میماندم تا بشوم دانشجوی دکتر ژیرایر کاراپتیان تا ژنتیک را از او یاد بگیرم (سال ۱۳۶۲).
در دانشگاه ارومیه اگر میخواستیم یک استاد نام ببریم که هم باسواد باشد و هم شیک و امروزی و هم وطنپرست و هم درستکار و هر چیز خوب دیگر، دکتر کاراپتیان مثل اعلای بیمثال بود. او تا سال ۸۴ استادیاری و دانشیاری و استادی را پشت سر گذاشت و چند ماه بعد از آن که پست ریاست دانشگاه ارومیه را رها کردم و از ارومیه به تهران رفتم او هم بازنشست شد! که البته هیچ ربطی به مسائل من نداشت!
پروفسور کاراپتیان را یک مسیحی مومن شناخته بودم و در عین حال تعهدش به میهن دست کمی از ایمان الهیاش نداشت. چندین بار به فرصت مطالعاتی در امریکا و استرالیا رفت و بهموقع برگشت و حتی اصرار خانوادهاش را برای اقامت در استرالیا قبول نکرد… آنها را آزاد گذاشت تا به راه خود بروند و به تنهایی برگشت و زندگی نوی را آغاز کرد و پشت به دلتنگیهای پدرانه و رو به وظایف ملی و علمیاش، خود را وقف دانشگاه و دانشجویانش کرد.
در ۴ سال اول دههی ۸۰ من به رای همکاران اولین رئیس منتخب دانشگاه ارومیه شدم. از استاد خواهش کردم مدیریت امور بینالملل دانشگاه را بپذیرد و پذیرفت و چقدر لذتبخش بود با او کار کردن. به دنبال انتصابش، به تحریک یکی دو نفر از همکاران که نه مرا میپسندیدند و نه دولت اصلاحات را، یکی از روزنامههای دست راستی کشور در دو شماره یک صفحه تمام را به حملهی آتشین به ژیرایر و من اختصاص داد که گویی مقدرات دانشگاه را به یک جریان مرموز سپرده بودم! این در حالی بود که پیش از من نیز ژیرایر مدیر کل پژوهش دانشگاه شده بود… به او هیچ انگی نمیچسبید الا انگ درستکاری و صداقت و مردانگی… گزارش کذب روزنامه را میخواندیم و میخندیدیم.
یک بار همراه با تعدادی از همکاران به دیدار آقای عباسعلی حسناف، سفیر وقت جمهوری آذربایجان در تهران، رفتیم و استاد هم در جمع ما بود. به محض این که آنها را معرفی کردم، (یان) در انتهای نام خانوادگی دکتر کاراپتیان کافی بود تا سفیر برآشوبد و انگار که ایشان رئیسجمهور قرهباغ بوده باشد شروع به جر و بحث کرد. صد البته دکتر کاراپتیان هم حرفهایش را زد و هم او را قانع کرد که در آن دیدار به عنوان یک آکادمیسین ایرانی حضور داشت نه به عنوان سخنگوی دولت ارمنستان! در ایران که به دنیا آمده باشی، یک ایرانی هستی، فرقی نمیکند که مسلمان باشی یا مسیحی یا هر اقلیت دیگری.
حقگویی و دفاع از عقاید و نظرات از مهمترین ویژگیهای شخصیتی این استاد فرهیخته است. در ماجرای اخیر منطقهی قرهباغ که منجر به آوارگی هزاران نفر از همکیشان او شد، خواستم از ایشان دلجویی بکنم. طبیعتا مثل هر آزادمرد دیگری از آوارگی و دربدری انسانها (از هر آیین که باشند) بیزار است. لیکن، آنچنان منصفانه صحبت کرد و از اشتباهات ارامنه پس از فروپاشی شوروی و بیتدبیری ارامنه قره باغ سخن گفت که من هاج و واج ماندم. برای او حقیقت اصل است و نه هیچ مصلحت دیگری.
در زمانهای که به هر بهانهای بعضی از ما به جستجوی زندگی امن و رفاه بیشتر رحل اقامت در اقصی نقاط دنیا را به ماندن در وطن ترجیح میدهیم، کاراپتیانهایی هم هستند که جور دیگری فکر میکنند. به خاطر همین جور دیگر فکر کردن است که یک دل نه صد دل عاشق سینهچاک این بندهی خوب خدا هستم. برایش دعا میکنم و از خداوند میخواهم بر سلامت روح و جسم او بیافزاید و ما را از نور و روشنایی که بر دوستانش ساطع میکند محروم نسازد. آمین
از پروفسور کاراپتیان هرچه گوئیم کم است. ایشان استاد نمونه دانشگاه ارومیه بودند هیچ یک از استادان دانشگاه بپای ایشان نمیرسید هم از نظر علمی و هم از نظر اخلاقی و هم از نظر درستی. سلامتی ایشان و خانواده محترمشان و پیروزی خودشان را از خداوند مهربان خواهانیم.
درود بر شما و بر پروفسور کاراپتیان و همه انسانهای شریف
موجب افتخار است که دانشجوی ،استاد برجسته ،فرهیخته و به تمام معنا با اخلاق ، جناب آقای دکتر ژیرایر کاراپتیان بوده ام آرزو می کنم که سلامت و شاد باشند