پیامدهای مثبت استفاده نکردن از ماشین شخصی
گودرز صادقی هشجین
حدود سه سال پیش بود که سوار بر یک سواری کرایهای در تهران بودم که با سرعت غیرمجاز به یک پیاده زد و باعث کشته شدن مرد میانسال عیالواری با پاکت میوه در دست شد. شدت آسیب مغزی، اغما، خونریزی از بینی و… آنچنان زیاد بود که امکان احیاء وجود نداشت و هرگز آن صحنه را فراموش نکردهام. بیشتر از راننده، من برای خبر کردن آمبولانس و پلیس احساس مسئولیت میکردم ولی کاری از دست من برنیامد. همانجا به فکر فرو رفتم: اگر خودم راننده بودم چه حس و حالی داشتم؟ آیا باید شب را در بازداشتگاه به سر میبردم؟ چطور میتوانستم با عذاب وجدان کنار بیایم در حالی که من مقصر بودم؟
از آن روز به بعد به ندرت از ماشین شخصی استفاده میکنم. در داخل شهر با مترو و اتوبوس و تاکسی سفر میکنم و برای رفتن به شهرستان هم سوار اتوبوس یا هواپیما میشوم. در این سه سال کسی مرا با ماشینم در محل کار ندیده است. این کار تبعات خیلی خوبی برایم به همراه داشته است:
اول- استهلاک ماشینم به حداقل رسیده و هزینههای اضافی بابت تعمیرات و تعویض روغن و کارواش و… متحمل نمیشوم. حتی بنزین یارانهای 1500 تومانی را هم نمیتوانم به طور کامل مصرف کنم!
دوم- به خاطر رانندگی و گیر افتادن در ترافیک کشندهی تهران دچار خستگی جسمی و روحی نمیشوم و در محیط کار سرزندهتر از گذشته هستم.
سوم- برای پیدا کردن جای پارک مشکل ندارم. با کسی دعوایم نشده، کسی به من فحش نداده و زبان من هم به فحش آلوده نشده است. بطور کلی خیلی مودبتر شدهام! یادم رفته است که آخرین بار کی در خیابان به کسی پرخاش کردهام.
چهارم – چون میدانم مترو چند دقیقه یک بار حرکت میکند و مسیر آن چقدر طول میکشد و با احتساب دقایق پیادهروی، برنامهریزی ام برای رسیدن به محلهای قرار و جلسه و مانند آن عالی است. به کسی بابت دیر رسیدن توضیح نمیدهم، چون دیر نمیرسم.
ششم- وجدانم مرا به خاطر استفاده از ماشین تکسرنشین شماتت نمیکند. از طبیعت کمتر خجالت میکشم و حس بهتری نسبت به خودم پیدا کردهام.
هفتم – نگران تصادف با ماشین و موتور و پیاده نیستم و البته موقع عبور از چهارراه مواظب هستم که به عنوان پیاده تخلف نکنم.
هشتم – از مسیر پیاده تا ایستگاههای اتوبوس و مترو به عنوان بخشی از فعالیت فیزیکی و ورزش پیادهروی بهره میبرم.
نهم – با دیدن اماکن کسب و کار و مغازهها در مسیر پیاده آشنایی بیشتری با محیط پیدا میکنم و میدانم که برای تعمیر فلان چیز نیازی به رفتن به طرف دیگر شهر نیست و همه چیز در دسترس است.
دهم – در وسایل نقلیه عمومی با افراد بیشتری آشنا میشوم و حس بهتری به تودهی مردم پیدا کردهام و آنها را بیشتر از گذشته دوست میدارم. بیشتر آنها آدم های بی غل و غش و ساده ای هستند و معاشرت با آنها برایم لذت بخش و الهام بخش است.
به دوستان عزیزم پیشنهاد میکنم مدتی هم روش مرا به کار ببندند. اعتیاد به استفاده از ماشین شخصی برای هر ترددی در شهر یک اعتیاد آسیبرسان است. زحمات و معایبش بیشتر از راحتی و مزایای آن است. بعلاوه، استفاده از ماشین شخصی در شهری که هر آن احتمال تصادف با موتوری و پیاده وجود دارد شبیه حرکت با تفنگ پری است که گلنگدن آن را کشیدهاند! از این «آلتهای قتاله» دست برداریم… از من گفتن بود!