منوی دسته بندی

چرا دنیا حسین (ع) را عزیز می‌دارد؟

گودرز صادقی هشجین

«ادوراد براون» (خاورشناس انگلیسی) حسین را بهتر از ما می‌شناسد: «آیا کسی هست که داستان کربلا را بشنود و دلش به درد نیاید؟ حتی غیرمسلمانان نمی‌توانند پاکی این قیام را انکار کنند». حسین آنچنان منور است و زیبا که «واشنگتن ایروینگ» (مورخ امریکایی) را وا می‌دارد تا در برابر او کلاه از سر بردارد: «ای حسین! روح تو در زیر آفتاب سوزان عربستان فناناپذیر است. ای نمونه‌ی شجاعت و ای شهسوار آزادی»! امام ما را نه فقط انقلابیون خشمگین که مصلحین اجتماعی به مانند «مهاتما گاندی» نیز می‌ستایند: «اگر هندوستان بخواهد به پیروزی برسد، باید از سرمشق امام حسین پیروی کند… درس اصلی کربلا، ایمان استوار به حق و مقاومت در برابر ظلم است، حتی در برابر اکثریت قاطع»! و «نلسون ماندلا» چه زیبا از او الهام گرفته بود: «ما در زندان روبن آیلند، از شجاعت حسین صحبت می‌کردیم. او به ما یاد داد که حتی در تاریک‌ترین لحظات هم می‌توان امیدوار بود».

نویسنده‌ی بزرگی همچون «چارلز دیکنز» نیز از قیام حسین غافل نیست: «اگر هدف امام حسین مقاصد دنیوی بود، چرا خانواده‌اش را به کربلا برد؟ عقل حکم می‌کند که او تنها برای اسلام فداکاری کرد». حسین برای فلاسفه نیز معمایی بزرگ بوده است؛ «توماس کارلایل» (مورخ، فیلسوف و ریاضیدان شهیر اسکاتلندی) او را پیروز میدان می‌داند: «حسین و یارانش ثابت کردند که برتری عددی در تقابل حق و باطل بی‌اهمیت است. پیروزی او با گروهی کوچک مرا شگفت‌زده می‌کند».

حسین سرمایه‌ی معنوی جاودانی برای تمام دنیا و بشریت است و به قول «آنتوان بارا» (نویسنده‌ی معاصر مسیحی): «اگر حسین از ما بود، در هر سرزمینی پرچمی به نام او برمی‌افراشتیم و مردم را با نام او به مسیحیت دعوت می‌کردیم». به همین سیاق، «پروفسور کریستوفر هیتشنز» (نویسنده و روشنفکر انگلیسی- امریکایی) نیز باور دارد که: «حسین نه تنها یک شهید مذهبی، بلکه نماد مقاومت در برابر استبداد است. او ترجیح داد در مقابل یک نظام فاسد بایستد، حتی اگر این مقاومت به قیمت جانش تمام شود». «رابیندرانات تاگور» سرود: «خون حسین فقط برای مسلمانان نیست، این خون برای همه‌ی انسان‌های آزاده است. او با مرگ خود زندگی را معنا بخشید». «ریچارد فرای» امریکایی در کتاب «میراث ایران» می‌نویسد: «قیام کربلا یک رویداد صرفاً شیعی نیست، بلکه نقطه عطفی در تاریخ اخلاقی بشر است. حسین نشان داد که گاهی پیروزی در شکست هم معنا پیدا می‌کند». «پاپ فرانسیس» هم غبطه خورد که: «شهادت برای حقیقت، ارزشی جهانی است. ما در مسیحیت نیز به قهرمانانی همچون حسین نیاز داریم». «ژان پل سارتر» (فیلسوف اگزیستانسیالیست و خداناباور فرانسوی نوشت: «انتخاب حسین بین مرگ با عزت و زندگی با ذلت، نمونه‌ی بارز اگزیستانسیالیسم عملی است. او آزادی را در انتخاب مرگ آگاهانه معنا کرد». «مالکوم ایکس» (فعال مدنی امریکا) چه زیبا گفت: «وقتی تاریخ کربلا را خواندم، فهمیدم که مبارزه برای عدالت، هزینه دارد. حسین به ما آموخت که سکوت در برابر ظلم، خیانت به انسانیت است».

هر کس به دلیلی بر حسین می‌گرید و او را عزیز می‌دارد: به خاطر مظلومیتش، به خاطر مصیبت‌هایی که بر خانواده‌ی او گذشت، پاسداری او از ارزش‌های انسانی، صیانت از دین خدا و.. اما مگر دیگرانی بیشتر از او رنج نکشیده‌اند و دار و ندار خود را در جنگ‌ها و ترورها از دست نداده‌اند؟ یا به خاطر عقیده کشته نشده‌اند؟ قیام حسین در یک سناریو همه‌ی آن چیزهایی را که دل انسان را به درد می‌آورد یا او را به شوق وامی‌دارد یا او را از خواب گران بیدار می‌کند را یک جا دارد. هیچ جامعیتی در هیچ قیامی بدین شکل و شمایل را نمی‌توان سراغ داشت؛ او شجاعت، مظلومیت، عصیان، عدالت‌خواهی و مبارزه با انحراف از ارزش‌های انسانی را در یک قاب نمایش داده است. از همین روست که او را هم شیعه دوست می‌دارد و هم سنی، هم مسلمان و هم غیرمسلمان، هم خداباور و هم خداناباور. درد بزرگی است که کسانی که مثلا بیشترین قرابت را با راه او دارند کمتر از دیگران او را می‌شناسند. بر او می‌گریند اما راه یزید را می‌روند. چشم بر دلیل اصلی قیام او می‌بندند و دلایلی واهی می‌تراشند. او همچنان غریب است و تنها، تنهاتر از هر تک‌ستاره‌ای در آسمان بی‌ستاره‌ی ما. وه که چه نازیبا حسین را نه که بالا می‌بریم بل به زیر می‌کشیم!

به قول «علی شریعتی»: «حسین بیشتر از آب تشنه‌ی لبیک بود». مقدمه‌ی «لبیک»، «شناخت» او و دلایل قیام اوست. کسی که او را نشناسد، نمی‌تواند پیرو راستینش باشد…. و امروز، بیشتر از آن که بخواهند او را بشناسیم، بر آن می‌دارند که بر او دل بسوزانیم. وا اسفا که این خود هستیم که سزاوار ترحم و دلسوزی هستیم.

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *