به یاد مهمان نجیب امریکاییمان

گودرز صادقی هشجین
در اوایل دههی هشتاد تحقیقات مرتبط با آرتمیا به همت همکارانم در دانشگاه ارومیه، بخصوص شخص آقای دکتر ناصر آق، رونق گرفته بود. از همین رو، با حمایت و مشارکت کمیسیون اروپا، چهل و دو نفر از محققین و دانشجویان خارجی از چهارگوشهی جهان در ارومیه جمع شدند تا کارگاه بینالمللی بزرگی شکل بگیرد. مدرس اصلی دوره استاد سرشناس دانشگاه کالیفرنیا-دیویس، زنده یاد «پروفسور جیمز کلگ (James C Clegg)» بود که در آن زمان حدود هفتاد سال داشت. او در سال 20124 در سن 91 سالگی فوت کرد. استاد یک بیوشیمیست برجسته و چهرهی جهانی و علمی مطرح و پدر دانش آرتمیاشناسی بود و برای من، به عنوان رئیس دانشگاه، لازم بود از او آنگونه که استحقاقش را داشت به نیکی پذیرایی کنم.
درست روز قبل از ورود او، صبح وقتی به دانشگاه رفتم، دیدم پرچم امریکا را روی سطح خیلی از ورودیها نقاشی کردهاند، کاری که حتی حراست هم ادعا کرد که روحش از عوامل آن خبر ندارد. بسیار پکر شدم. رابطهی ما با امریکا چه ربطی به یک دانشمند آزاده و شجاع داشت که در کهنسالی آن همه راه را کوبیده بود تا ما را سربلند کند؟ باری… به یکی از کارکنان جان برکف دانشگاه، آقای سلیمان جوان، ماموریت دادم تا بدون بروز دادن چیزی با کمک دوستانش شبانه در هر کجا که مقدور است با رنگ و هر جا که مقدور نیست با چسباندن موکت روی پرچم را بپوشاند تا شرمندهی مهمان عالیقدرمان نشویم.
این کار به خوبی انجام شد… یادم نیست که آیا حراست فهمید که کار چه کسی بود یا نه. لیکن، چند روز پس از برگزاری کارگاه، اعضای یکی از تشکلهای دانشجویی در دیداری با طعنه از من پرسیدند: «آقای دکتر! معلوم است در این دانشگاه چه خبر است؟ کشیدن پرچمهای امریکا روی زمین چه بود و پوشاندن آنها چه»؟ من هم کم نیاورده گفتم: «بله من هم در تعجبم… این که چه کسی آنها را پوشانده را باید از همان پهلوانهایی پرسید که آنها را کشیده بودند. لابد کار خودشان بوده ولی بعدا فکر کردند که مبارزه یک چیز است و رعایت ادب و نزاکت انسانی هم یک چیزی دیگر»! یاد استاد گرامی باد!