منوی دسته بندی

دکتر مصطفی معین، آنگونه که هست

گودرز صادقی هشجین

در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری نهم، من با تمام توان و البته با رعایت مقررات و ضوابط به نفع دکتر معین تبلیغات می‌کردم. دوستان به شوخی می‌گفتند: «ممکن است رأی نیاورد و تو هم این پستی را که داری از دست بدهی». می‌گفتم: «اگر مطمئن هم باشم که رأی نمی‌آورد باز هم همین کار را می‌کنم، نه یک بار بلکه به دفعات».

دکتر معین آدم خاصی است. تا آنجا که به خودش مربوط است از هر اصول‌گرایی اصول‌گراتر است و آنجا که به جامعه و حق‌الناس مربوط می‌شود، کمتر شخصیت سیاسی-مذهبی را می‌توان سراغ داشت که به آزاداندیشی او برسد. یک بار داشتم در مورد افرادی که انگشتر عقیق در انگشت‌هایشان دارند با وی به طنز صحبت می‌کردم که ناگهان انگشتر عقیق بزرگی را که من متوجهش نشده بودم در انگشتش به من نشان داد که: «خاصیت دارد… احادیث زیادی در مورد خواص آن هست… از نظر علمی هم شواهدی بر این مدعاها هست». من دیگر گوش نمی‌کردم چون از شدت خجالت عرق کردم. موارد دیگری نیز در صحبت‌هایش سراغ دارم که حاکی از متشرع بودن دکتر معین است. بر عکس، نمونه‌های زیادی از آزاداندیشی او نیز سراغ دارم. مثلاً، وقتی داشتم کار یکی از همکارانم را در مورد محدود کردن اردوهای مختلط دانشجویان دختر و پسر توجیه می‌کردم، دکتر معین برآشفت که: «آقا، به ما چه مربوط است، دانشجو بالغ است و خودش می‌داند چه باید بکند و چه نباید بکند. تا این حد نباید در کار مردم دخالت کرد». باز هم کم آوردم. با خودم فکر کردم: نه به آن اصول‌گرایی و نه به این اصلاح‌طلبی!

دکتر معین به حکم داشتن پست وزارت علوم چند چیز را به دقت و جدیت پیگیری می‌کرد:

اول: حرمت دانشمندان را پاس می‌داشت و خود در رشته‌ی تخصصی‌اش دانشمند بود و هست. حتی در کوران فعالیت‌های اجرائی نیز یک پزشک بود و ساعاتی را در هفته به کار طبابت می‌پرداخت. از شرکت در کنگره‌های علمی و انتشار مقاله در مجلات داخلی و خارجی و نیز تألیف کتاب دست برنمی‌داشت. فردی بود و هست که در میان اهل فن به ویژه متخصصین رده و رشته‌ی تخصصی‌اش شاخص است.

دوم: به استقلال نهاد علم در جامعه اعتقاد کامل داشت و با درایت و رایزنی گام‌های بسیار مهمی در این جهت برداشت. در کار مدیران دانشگاه‌ها دخالت نمی‌کرد و گزینش رؤسای دانشگاه‌ها را به خود اساتید واگذار نمود. افزایش اختیارات هیأت‌های امنای دانشگاه‌ها یادگاری فراموش نشدنی از دوران وزارت اوست.

سوم: تعهد دانشمندان و دانشگاهیان در قبال مسائل مردم و جامعه را نه یک وظیفه‌ی جانبی، بلکه محور اصلی شخصیت و ماهیت وجودی آنان می‌دانست. هرگاه در جلسات سخن می‌گفت آنچنان با شور و حال همکارانش را به احساس مسئولیت می‌خواند که جمع را سرشار از شور و احساس می‌کرد. از پیمانی که خداوند با دانشمندان بسته است سخن می‌گفت و خود عامل به این مهم بود. بعضی از همکاران اشکال کار او را بیش از حد سیاسی بودن می‌دانستند، در حالی که همین خصلت مهم‌ترین نقطه‌ی قوت او بود و از غیرت و همت این مرد شریف ناشی می‌شد.

چهارم: پاسدار حریم دانشگاه بود و استعفای تاریخی‌اش از وزارت علوم که پس از حادثه‌ی 18 تیر اتفاق افتاد نشان از این پاسداری داشت. او خود را «مسئول» می‌دانست و کاری که کرد با استعفای مسئولین در کشورهای مترقی (که در برابر هر حادثه‌ای در حوزه‌ی اختیارات آنها خود رامسئول می‌دانند) مشابه بود.

دکتر معین یکی از ذخایر ارزشمند میهن ماست. اینگونه مردان که در کوران حوادث آبدیده شده، خوب و بد را تجربه کرده، به اشکالات و ایرادات واقف گردیده و دل را به جز نجات میهن به چیز دیگری نسپرده‌اند زیاد نیستند. حال که آنان که باید قدر بدانند، نمی‌دانند، باشد که این مکتوب موجز یادی از یک یادآور انقلابی باشد. در دوران قدرت همه می‌توانند بر گرد شیرینی وجود چنین انسانهایی حلقه زنند. جوانمردی آن است که به گاه فراموشی، جواهر را از بدل باز شناسند و بازشناسانند.

توجه: این یک نوشته قدیمی است که در سال ۱۳۸۶ نشر شده بود و اکنون، پس از ۱۷ سال در سال ۱۴۰۳ دوباره منتشر می شود. به راستی که در این سالهای طولانی هیچ چیز عوض نشده است، از جمله خود دکتر معین!

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *