منوی دسته بندی

ماجرای دبش بیچاره‌ام کرد! از نامه‌های یک بیمار اعصاب و روان

جناب آقای دکتر پویان، روانپزشک عزیز

بعد از این که در نامه‌ی اولم به شما توضیح دادم که از چه نوع آدم‌هایی می‌ترسم حالم خیلی بهتر شده بود. خالی شدم. ای‌کاش ماجرای چای دبش پیش نیامده بود، ولی پیش آمد و اوضاعم خیلی پریشان شده است. در این مدت کارم فقط با ماشین حساب بود و حساب و کتاب می‌کردم و سرم گیج می‌رفت. احساس می‌کنم علاوه بر اختلالی که دارم یواش یواش به صرع هم مبتلا خواهم شد. بگذارید دلایل گیج و منگ شدنم را کمی برایتان توضیح بدهم.

3 میلیارد و هفتصد میلیون دلار پول خیلی زیادی است. برای مملکت ما افتخار بزرگی است که چنین مبالغ هنگفتی فقط در یک مورد جابه جا می‌شود و آب از آب تکان نمی‌خورد. خودمانیم، اگر امریکا بود الان نابود شده و به هوا رفته بود و نیازی نبود ما با آن مبارزه کنیم. اگر ژاپن بود کل وزرای آن همراه با اعضای خانواده و بستگان درجه یک و دو آنها خودکشی کرده بودند. اما خیلی عجیب است که مسئولین بزرگوار ما جوری در این مورد صحبت می‌کنند که انگار خبر عروسی بچه‌هایشان را اعلام می‌کنند.

من مبلغ را در 50 هزار تومان که ضرب کردم دیدم آن همه دلار به تومان می‌شود 185 جلوش 12 تا صفر که به آن تریلیارد می‌گوییم. به ریال حساب نکردم چون ماشین حساب جای کافی نداشت و تازه نمی‌دانم بعد از تریلیارد چه چیزی هست. به 10 هزار تومان تقسیمش کردم ببینم چند تا اسکناس ده هزار تومانی می‌شود که شد 18 میلیارد و 500 میلیون عدد و به هر کدام از ایرانیان عزیز از نوزاد در آستانه‌ی تولد تا عزیزانی که در حال جان کندن هستند 217 تا می‌رسد. البته به جای توزیع این همه اسکناس اگر بخواهیم جشن بگیریم و آنها را دور کره‌ی زمین بچینیم و با حساب این که هر اسکناس 10 هزار تومانی 10 سانت است طولش می‌شود 1 میلیون و 850 هزار کیلومتر. چون قطر زمین 40 هزار کیلومتر است با آنها میتوان 46 بار زمین را دور زد، آن هم از وسط وسط، یعنی خط استوا که بیشتر از بقیه جاهاست. خیلی هیجانی می‌شود.

آقای دکتر

حقوق سالانه‌ی کارگرها با بیمه و سنوات و عیدی تقریبا می‌شود 120 میلیون تومان. حساب کتاب که کردم فهمیدم که با آن پول حقوق یک سال 1 میلیون و 541 هزار و 666 نفر را می‌شود پرداخت کرد. باجناق سابقم بنگاه دارد (گفتم سابقم چون بعد از اینکه بیماری روانی من تشخیص داده شد همسرم از من طلاق گرفت) از من خواست مبلغ را به 2 میلیارد تقسیم کنم. پرسیدم حالا چرا دو میلیارد گفت در شهرک اندیشه با این مبلغ می‌شود آپارتمان لوکس درست کرد یا خرید و چون کارمندها از تهران در می‌روند آینده مال شهرک اندیشه و قلعه‌حسن‌خان است. من که تقسیم کردم شد 92 هزار و 500 آپارتمان. باجناقم سوت کشید و گفت ضربدر 4 بکنم و من نفهمیدم منظورش چیست و وقتی گفتم 370 هزار… باجناقم گفت در هر آپارتمان اگر 4 نفر زندگی بکنند یعنی 370 هزار نفر را می‌شود خانه‌دار کرد و تهش چیزی هم برای ما می‌ماسد!

خلاصه سرتان را درد نیاورم. در این چند هفته کار من شده است تقسیم و ضرب کردن. ماشین حساب را زیر بالش می‌گذارم و گاهی ساعت سه یا چهار صبح از خواب می‌پرم تا ببینم این مبلغ برای خریدن چند باکس سیگار، چند گوشی موبایل متوسط، چند تن گوجه‌فرنگی، پرداخت اجاره‌ی محل سکونت من در دولت‌آباد، چند بار سفر مشهد و…. کافی است. کسی نیست بگوید که آخر مرد حسابی! به تو چه ربطی دارد؟ اصلا سنه نه؟ تحریم نمه‌دی؟ عجب گرفتاری شدم. آدم‌هراسی بس نبود وسواس هم گرفتم.

راستی آقای دکتر… شما ماهانه چقدر درآمد دارید؟ می‌خواهم حساب بکنم ببینم با آن پول چه مدت می‌شود یک متخصص اعصاب و روان را استخدام کرد… دربستی کار می‌کنید یا نه؟

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *