رابطهی عدم مشارکت در انتخابات با تمایل به براندازی
گودرز صادقی هشجین
علیرغم مشکلات فراوان معیشتی و نارضایتی عمومی از تورم و گرانی فزاینده، مرحلهی دوم انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت 50 درصد واجدین شرایط برگزار شد. به دنبال فراخوان اپوزیسیون مستقر در خارج از کشور به تحریم انتخابات، آنان عدم مشارکت در انتخابات توسط نصف واجدین شرایط را علامت نوعی رفراندوم و پاسخ نه به نظام جمهوری اسلامی اعلام میکنند.
نخستین انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال 1358 با مشارکت 67 درصد واجدین شرایط برگزار شد و هیچگاه عدم مشارکت 33 درصد مردم در آن زمان را کسی به معنای تمایل به براندازی تلقی نکرد. از سال 1358 تا سال 1384 جمعا 8 انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. میانگین مشارکت افراد واجد شرایط در این 8 انتخابات 64 درصد بوده است. بیشترین مشارکت در سال 1376 به میزان 80 درصد بود که منجر به پیروزی سید محمد خاتمی شد. از آن به بعد تا همین جمعه گذشته، 6 انتخابات دیگر برگزار شده است. میانگین مشارکت در این بازه زمانی در انتخابات نیز 65 درصد بوده است. بنابراین، علیرغم این که وجود نارضایتی در دوران بیست سالهی دوم محتملتر بوده، آثار آن در عدم مشارکت بروز نکرده است.
در آخرین انتخاباتهای برگزار شده در فرانسه میزان مشارکت در مورد ریاست جمهوری60 درصد و در مورد پارلمانی 47 درصد بوده است. انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور با شرکت تعداد زیادی از نامزدها بود که عملا کل مردم را نمایندگی میکردند و اینگونه نبود که 40 درصد مردم در بین آنان نماینده و سخنگویی نداشته و آن را تحریم کرده باشند. مشارکت در آخرین انتخابات فدرال آلمان نیز حدودا 56 درصد بود، بدون این که کسی آن را نشانهی تمایل نصف مردم به براندازی سیستم حکومتی آن کشور بداند.
یکی از دلایل تصوراتی که اپوزیسیون ایجاد میکند شعارهای خود مسئولین کشور است که بعضی از انفجارهای مشارکتی در برخی از انتخابات گذشته از جمله دوم خرداد 76 را به عنوان برتری نظام ایران به نظامات سایر کشورها تلقی کرده و دیگران را در این مورد نکوهش کردهاند. افزایش مشارکت در مرحلهی دوم انتخابات اخیر از 42 درصد به 50 درصد (یعنی افزایش نسبی بیست درصدی) نشان داد که به کوچکترین امیدی به بهبود اوضاع از یک سو و به کوچکترین احساس خطری از عوامل تندرو از سوی دیگر، مردم برای بهبود یا حداقل حفظ وضع موجود حاضر به مشارکت بیشتر هستند. در صورتی که دولت پزشکیان در 4 سال آتی بهتر از سایر دولتها عمل کند، تورم را مهار و به زندگی مردم رونق بدهد و عدالت جنسیتی، فرهنگی و قومیتی را تامین و از تحقیر مردم و برخوردهای فیزیکی با آنان ممانعت کند، انتخابات بعدی با شور و مشارکت بالای 70 درصد برگزار خواهد شد.
حتی ناامیدی مطلق مردم از حاکمیت نشاندهندهی گرایش آنها به یک جریان اپوزیسیون خاص در خارج از کشور نخواهد بود. طیف گستردهای از مخالفین حکومت وجود دارند که سازمان مجاهدین خلق با گرایشات مارکسیستی-آنارشیستی در یک سو و سلطنتطلبان و جمهوریخواهان در طیف دیگر آن قرار دارند. اگر همهی خرده گرایشات سیاسی را در نظر بگیریم، عملا دهها مشی مختلف و متشتت وجود دارند که هیچکدام دیگری را قبول نمیکند. آنها در حضیض ضعف یکدیگر را برنمیتابند تا چه رسد به اینکه بخواهند به شراکت دیگران در حکومت تن دردهند. ناراحتی و عصبانیت مردم از مشکلات اقتصادی و نیز برخوردهای حاد با مسائل فرهنگی ممکن است منجر به کنشهای اعتراضی متنوعی بشود، لیکن منجر به تبعیت منسجم آنان از یک جریان اپوزیسیونی نخواهد شد.
به قول سعدی در گلستان: «کسی مژده پیش انوشیروانِ عادل آورد و گفت: شنیدم که فلان دشمنِ تو را خدای ،عَزَّ وَ جَلَّ، برداشت. (انوشیروان) گفت: هیچ شنیدی که مرا بگذاشت»؟