منوی دسته بندی

حسرت‌هایی که می‌کشیم و حسرت‌هایی که نمی‌کشیم

گودرز صادقی هشجین

چه حسرت‌هایی می‌کشیم ما: کاش آن سال که پول دستم بود، طلا خریده بودم. کاش ماشین ثبت‌نام کرده بودم. کاش به جای خانه، مغازه‌ای خریده بودم. کاش به جای فلان رشته در بهمان رشته تحصیل کرده بودم که پول‌سازتر است. کاش مهاجرت کرده بودم. کاش برنگشته بودم. کاش به جای تحصیل، کاری را در بازار شروع کرده بودم. کاش…

و چه حسرت‌ها که باید می‌کشیدیم و نمی‌کشیم: کاش موقعی که وقت آزاد بیشتری داشتم، چند کتاب خوب می‌خواندم. کاش به جای سگ‌دو زدن به خاطر هیچ، وقت بیشتری را با خانواده‌ام می‌گذراندم. کاش قبل از مرگ مادر هر روز ساعتی را در کنارش می‌گذراندم. کاش بیشتر سفر کرده بودم. کاش موقع تقسیم ارث، سهم برابری با خودم را به خواهرم می‌دادم تا بچه‌هایش به آن روز نمی‌افتادند. کاش وقتی که دوستم گرفتار بود و نیازمند قرض، به او نگفته بودم که ندارم. کاش کنار کشیده بودم تا همکارم که از من توانمندتر بود مدیر می‌شد و جامعه را متضرر نکرده بودم. کاش در بزنگاه‌های تاریخی از طرفی که حق می‌دانستم پشتیبانی می‌کردم. کاش اینقدر ترسو و زبون نبودم. کاش در دفاع از وطنم لباس رزم پوشیده بودم. کاش…

ما به روحمان بدهکاریم و شرمنده‌اش هستیم. می‌توانستیم شرافت بیشتری داشته باشیم. می‌توانستیم زندگی‌مان را به گونه‌ای بیاراییم که زیبنده‌ی آدمی است. ما حسرت چیزهایی را می‌کشیم که از دست‌رفتنی هستند و به آنچه که به ما انسانیت و کرامت می‌دهد بهایی نمی‌دهیم.

جمله‌ای می‌سازم: «ارزش هر انسانی به حسرت‌هایی است که در زندگی می‌کشد». کاش آدم معتبری آن را گفته بود تا حکیمانه‌تر به نظر آید!

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *