نگاهی به جنایات تورک های عثمانی در تبریز

گودرز صادقی هشجین
ادعای سروری بر ملل اسلامی یا حداقل «دنیای تورک» توسط حکومت ترکیه و طرفداران آن شاید در نگاه اول امر نامطلوبی به نظر نرسد، لیکن، به شهادت تاریخ، هر کجا که ترکیه در زمان اقتدار سلطانیاش پا گذاشته شاهکارهایی از جنایت، قساوت، کشتار، تجاوز و… را به یادگار گذاشته است. آنها در سرزمینهای اشغالی خود در جهان اسلام از شمال افریقا و شبه جزیرهی عربستان گرفته تا لبنان و فلسطین و سوریه و شرق اروپا، به جز بدبختی و فلاکت ارمغانی نداشتند. در زمینهی توسعه و عمران و آبادانی نیز از بیعرضهترین کشورهای استعمارگر بودند، به حدی که حکومت عثمانی در زمان جنگ جهانی اول «مرد بیمار اروپا» لقب گرفت. تورکها سالها بخشهایی از خاک ایران در استانهای آذربایجان را به اشغال خود درآوردند که در زیر نیم نگاهی به کارنامهی ننگین آنها در شهر تبریز گویای سیمای دهشتناک پدرسالارانهی آنها در منطقهی جغرافیایی ماست. جنایات عثمانیها در تبریز طی دورههای مختلف اشغال این شهر، از جملهی سیاهترین صفحات تاریخ ایران است. این جنایات شامل قتلعامهای گسترده، غارت اموال، اسارت زنان و کودکان، و تخریب سیستماتیک شهر بوده است.
قتلعام سال ۹۹۳ هجری قمری (۱۵۸۵ میلادی): عثمانیها پس از اشغال تبریز، به فرماندهی عثمان پاشا، دست به کشتار وحشیانهای زدند. قاضی احمد قمی در کتاب «خلاصهالتواریخ» گزارش میدهد که ۷ تا ۸ هزار نفر از مردم بیگناه، از جمله زنان، کودکان، سادات و علما، به فجیعترین شکل کشته شدند. برخی از نوزادان را زیر پا له کردند و بسیاری را به بردگی فروختند اسکندر بیگ ترکمان در «عالمآرای عباسی» مینویسد که سربازان عثمانی به خانهها ریختند، مردان را کشتند و زنان و کودکان را اسیر کردند. مورخان عثمانی مانند حریمی نیز در رسالهای به نام «فتح تبریز» اعتراف کردهاند که غارت و کشتار بهحدی بود که از جنایات تیمور نیز پیشی گرفت.
دوم – جنایات پس از جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی): پس از شکست سپاه شاه اسماعیل صفوی در چالدران، عثمانیها تبریز را اشغال و به مدت ۸ روز به قتلعام و غارت پرداختند. سلطان سلیم عثمانی دستور داد شهر را به آتش بکشند و هزاران نفر را به جرم «خلق باطل» بودن (به دلیل پیروی از تشیع) کشتند. شاعران درباری عثمانی این جنایت را با شعر توجیه کردند: «چون تبریز آذمی ایدی خلق باطل… خراب ایده و آندان رومه چیکا» (ترجمه: چون مردم تبریز باطلاند، ویرانشان کردیم و به روم بازگشتیم). منابع تاریخی از اسارت زنان تبریزی و غارت تمام اموال شهر خبر دادهاند.
سوم – سیاستهای ویرانگر اقتصادی و فرهنگی: عثمانیها با کاهش عیار سکههای طلا و نقره، بحران مالی شدیدی در تبریز ایجاد کردند و دستمزد سربازان و کارگران را نصف پرداخت نمودند. این امر به شورشهای خونین و سرکوب بیشتر انجامید. آنها مدارس و مراکز شیعی را تعطیل کردند و استفاده از زبان فارسی و عربی را محدود نمودند تا هویت ایرانی-اسلامی شهر را محو کنند.
چهارم – مقاومت تبریزیها و انتقامگیری عثمانیها: مردم تبریز بارها علیه اشغالگران شورش کردند. در یک مورد، گروهی از تبریزیها چندین سرباز عثمانی را در یک حمام به قتل رساندند. عثمانیها در پاسخ، قتلعام جمعی را سازماندهی کردند و حتی کودکان شیرخوار را کشتند. مورخ عثمانی سلانیکی افندی نوشته است:: «مردم تبریز را باید قتلعام کرد، آنها هرگز مطیع نمیشوند».
پنجم – بازپسگیری تبریز توسط شاه عباس و پایان جنایات: در سال ۱۶۰۳ میلادی، شاه عباس صفوی تبریز را پس از ۱۸ سال اشغال آزاد کرد. مردم شهر با شادی از ورود او استقبال کردند و سرهای سربازان عثمانی را بر نیزه زدند. عثمانیها پیش از عقبنشینی، آخرین بار شهر را غارت کردند، اما این بار شکست خوردند و صفویان بار دیگر حاکمیت ایران بر آذربایجان را تثبیت نمودند.
جمعبندی: جنایات عثمانیها در تبریز شامل کشتارهای دستهجمعی، بردگی، غارت سیستماتیک، و تخریب هویت فرهنگی بود. این اقدامات با بهانههای مذهبی (تشیعستیزی) و توسعهطلبی ارضی توجیه میشد. اگرچه منابع عثمانی گاه این جنایات را کوچک جلوه دادهاند، اما مورخان ایرانی و حتی برخی از مورخان عثمانی به شدت از آنها انتقاد کردهاند.