وقتی که ندانیم باید اُرد، اردهای حقیقی خود را بدهیم و گر نه به ما اردهای مجازی و کاذب را خواهند داد
نویسنده: دکتر حسن خوش قلب، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود
همیشه شنیدهایم تاریخ را فاتحان مینویسند ولی این را هم میتوان گفت که با تبلیغات و پروپاگاندا میشود تاریخ را وارونه در مغزها و ذهنها ضبط و ثبت کرد، زیرا همانطور که در علم مدیریت نوین، تبلیغات یکی از پایههای اساسی مارکتینگ محسوب میشود، در علوم تاریخی نیز تبلیغات تاثیر بسزایی در قهرمانسازی، خلق شخصیت و اسطورهسازی دارد چه بصورت واقعی و چه فیک و خیالی، زیرا اساسا مغز انسان فکتهای عینی و مشهود را بسیار راحت و بدون ادله و منطق پذیرا خواهد بود. البته پروپاگاندا لایهها و متدهای متعدد و بعضا پیچیدهای دارد که تبيين آن خارج از این مقال است. به همین دلیل است که خیلی از کشورهای توسعهیافته و بعضا در حال توسعه سرمایهگذاری زیادی را در بعد اسطورهسازی و تاریخسازی انجام میدهند زیرا این تاریخسازی و نیز اسطورههای حتی غیرواقعی، منافع مادی، معنوی و فرهنگی بلندمدت زیادی را برای آن جوامع تأمین خواهند کرد.
چند سال قبل تب سریالی ترکی ساخت کشور ترکیه با نام حریم سلطان کشورهای زیادی ازجمله ایران را دربرگرفته بود که درخصوص زندگی سلطان سلیم مقتدرترین پادشاه دوره عثمانی بود و خیلی ها آن روزها میخکوب جعیه جادويي دز زمان پخش آن بودند و اعتبار زیادی را برای مردم ترکیه بهمراه داشت. این روزها نیز کشور ترکیه در اقدامی مشابه مشغول پخش سريال بسیار پرطمطراق و پرخرج قیام عثمان (در حدود ۱۵۰ قسمت که هر قسمت بین ۲ تا ۳ ساعت است) از چندین شبکه تلویزیونی و سایتهای نمایش فیلم و سریال است. این سریال نمایشدهندهی زندگی عثمان اول موسس سلسله امپراتوری عثمانی است و علیرغم اینکه مستندات معتبر تاریخی چندانی از زندگی وی در دست نيست ولی در یک داستان سازی خیالی و آنهم به سبک فیلم های هالیوودی گذشته و با یک تم اسلامی غلیظ و ملغمهای از رستم ما ایرانی ها و رابین هود انگلیسی ها و نیز معجزات دقیقه نودی، روایتگر به قدرت رسیدن عثمان طغرل غازی است که با چند سرباز (آلپا) در چند جبهه با سلاطین مغول، سلجوقی، رومی و نیز خان های محلی در حال مبارزه است که همه آنها را رستم وار درهم می شکند.پخش سريال نامبرده گذشته از اینکه اسامی اکثریت شهرها و شخصیت ها، غذاها، آذاب و رسوم ترک را در ذهن بینندگان حکاکی می کند، نکته جالب تر آن این است که مرتب و بصورت احساسی بازیگران سریال اعلام می کنند تمامی صفات انسانی از جمله رادمردی، شکست ناپذیری، راست گویی و غیره از ویژگی های منحصر به فرد جامعهی ترک است.
خلاصه اینکه سیاستمداران ترکیه با ساخت چنين سریال های احساس برانگیز، غیر واقعی و اسطوره ساز، اهداف مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بلندمدت و کوتاه مدت را دنبال می کند.
اما در این سوی قضیه ما ایرانیها که این روزها تماشاگر این سریال هستیم و احتمال قوی تحتتاثیر هم قرار گرفته یا میگیریم، کمتر اطلاع داریم که در همان جغرافیا و سرزمین که در صفحهی جادویی مسحور معجزات عثمان طغرل غازی و اطرافیانش هستیم (و البته زمانی این سرزمینی متعلق به ایران باستانی بوده است) رشادتها، شجاعتها و مهمتر از همه تدابیر علمی بسیار معجزهآسا و مسحورکنندهتر اما واقعی رخ داده است که تمامی مردم دنیا سر تعظیم به ایرانیان آن روز فرود آوردند و آثار آن شجاعتها تا به امروز بر زبان مردم دنیا جاری است ولی خبری از ریشه و واقعیت آن ندارند. متأسفانه و جالب اینکه مغلوبان آن میدان امثال ژولیوس سزار، کراسوس و فابیوس به دلیل سرمایهگذاری تبلیغاتی غرب امروزه کاملا شناخته شدهاند ولی حتی اسمی از طرف پیروز به گوشمان نخورده است.
اما ماجرای این نبرد از این قرار است که بعد از کشورگشایی یونانیان توسط اسکندر مقدونی و در زمان اداره شدن جمهوری روم توسط ژولیوس سزار و کراسوس معروف (احتمالاً بهمراه ماکسیموس فابیوس) با فراهم آوردن قوای نظامی بسیار بزرگ و مجهز به فکر کشورگشایی و فتح کل دنیا بودند. این سرداران تامدار رومی 18 لژیون (لشکر) آموزش دیده فراهم آوردند بطوریکه آوازه آن در جهان پیچید و همه سردمداران و مردم دنیا خود را دیگر مستعمره روم می دیدند، الا یک اسم که شاهزاده ای تازه به قدرت رسیده متولد شهر صددروازه( منطقه ای حوالی مهماندوست دامغان)) به نام اُرُد، به ویژه این که کراسوس اعلام کرده که این کشورگشایی از ایران و سلوکیه شروع و به سایر دنیا خواهد بود. با این اعلام و تهدید کراسوس، اُرُد فرستاده ای پیر و دانا نزد کراسوس فرستاد و از او دلیل قصد حمله به ایران را جویا شد که کراسوس با حالتی تمسخر بدو گفت به شاهتان بگو جواب او را در سلوکیه خواهم داد. فرستادهی دانا به کراسوس گفت از طرف شاهنشاهم به شما میگویم نگاهي به کف دست مبارکتان انداخته و با دقت بدان بنگرید که کراسوس چنین کرد و وفت خب یعنی چه؟ گفت شاهنشاهم به من گفت به شما اعلام کنم اگر مویی در کف دست خود دیده اید سرزمین ایران را هم خواهید دید. کراسوس و ماکسیموس با 18 لژیون متشکل از حدود 120 هزار پیاده و سواره نظام به سوی ایران حرکت کردند. در این سو اُرُد شاه اشکانی لشکری با حدود یک سوم قوای روم معادل حدود 40 هزار جنگجو به فرماندهی سورنا سردار بزرگ ایرانی به مقابله با آتها فرستاد. محل تقابل منطقه حران در شرق ترکیه امروز بود. در این جنگ و نبرد نابرابر ایرانی ها چنان تدابیر علمی و خیره کننده ای بکار بردندکه در تاریخ نظیر نداشته است که نتیجه این تدابیر این بود که علیرغم تعدا بسیار کمتر سپاهیان ایران طبق اسناد معتبر تنها یکصد کشته و زخمی از سپاه ایران گرفته شد ولی از لژیون های قدرتمند روم 20هزار کشته و 10 هزار اسیر بجای گذاشت. کراسوس و پسرش نیز در این نبرد کشته شدند و برای اولین و آخرین بار بیرق های جنگی روم به دست سپاه مقابل یا همان ایران افتاد و سپاه سورنا توانست سپاهی که قرار بود دنیا را فتح کند و در تسخير خود در آورد تنها با صد کشته و زخمی در سپاه مقابل را از پای درآورد و نیست و نابود گردانید. برخی از تدابیر ویژه و بسبار پیچیده ایرانیان شامل روی آوردن به جنگهای پارتیزانی و متد گریز و حمله ، صیقل دادن سپرها و شمشیرها و افتادن نورخورشید برروی آن و کاهش دید سپاه دشمن و ایجاد خطای دید، استفاده از طبل های بزرگ زنگوله دار با صداهای مهیب و ایجاد وحشت در لشکریان روبرو، درگیر شدن هزار نفر و هزار نفر با دشمن و خسته کردن آنها و ورود نیروهای تازه تفس ایران به جنگ، حمله سربازان با تجهیزات بسیار کم و کم وزن در راستای خسته نشدن آنها و بار کردن تحهیزات برروی شتران که در مسیر جنگ ماهرانه جایابی شده بودند اینها همه بخشی از این تاکتیکهای نظامی بی نظیر بود که منجر به شکست سپاه قدرتمند روم شد. اما اثرات داخلی و خارجی این پیروزی ایران و شکست رومی ها چه بود؟ اول اینکه رومی ها بسبار سرخورده شدند و تا سالیان دراز از رویایی های بزرگ با ایران سرباز زدند، اُرُد جمجمه کراسوس را از طلا پرکرد و برای ژولیوس سزار فرستاد، ژولیوس سزاز علیرغم اینکه مدام از انتقام حرف میزد ولی هرگز جرأت این کار را پیدانکرد و در اثر همین وعده و عمل نکردن توسط یکی از اطرافیان اش ترور شد. در بعد بین المللی، اعتبار و جایگاه بسیار ویژه ای را برای ایران و به ویژه اُرُد به ارمغان آورد. در رویداد بی نظیر یونانی ها به نشانه احترام فوقالعاده ای که برای ایران و شخصاُرُد داشتند نشان ویژه الهه یونان بنام توخه را به او اعطا کردند که دستور داد تصویر این اهدای نشان را در پشت سکه های ایران ضرب کنند. در خیلی از کشورهای مطرح آن دوره واژه ایرانی اُرُد را به احترام این دولتمرد ایرانی معادل فرماندهی، فرمان دادن، دستور دادن، جنگجو و دلیر، درخواست و سفارش دادن از موضع قدرت بکار می بردند و کم کم این کلید واژه ها در اثر کاربرد زیاد مصطلح شد و به دلیل تلفظ راحت تر اُرد (Ord) تلفظ میشد بطوریکه امروزه در خیلی از زبان های خارجی از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلبانیایی، زبان کراوات و حتی زبان ایتالیایی کلمه و واژه Ord به معنای موارد برشمرده است و جالب اینکه در زبان محاوره ای ما ایرانی ها اُرد دادن به معنای فخر فروختن، پزدادن و از این دست بکار میرود. نتیجه گیری مطلب فوق این که در برخی موارد نظیر این موضوع فوق الذکر ما یک بدهکاری نسبتا بزرگي به تاریخ و نسلهای ماقبل خود داریم از این جهت که به دلایلی از جمله ضعف در مطالعه تاریخ گذشته خود و نیز تحت تاثیر تبلیغات، یک رویداد کاذب و مجازی در یک جغرافیا همچون پرده ای مانع از مشاهده واقعیات و افتخارات خواهد شد و جای شخصیت های افتخار آفرین همچون اُرد و سورنا با اسطوره ها یخیالی همچون عثمان و تورگوتخان نمایش داده شده در سریال مذکور جابجا خواهد شد.
گرچه برخی شاید تفاوت بعد زمان را بهانه کنند ولی خوشبختانه سرگذشت برخی افراد دخيل در این ماجرا، بهانه را از دست این افراد گرفته زیرا در دنیا کمتر کسی است که نام ژولیوس سزار و حتی شاید کراسوس ( افراد بازنده در این رویداد) را نشنیده باشد، درحالیکه اُرد برایشان ناشناخته است و این تفاوت برمیگردد به نوع نگاه ما و نوع نگاه ایتالیایی ها و اخیرا مردم ترکیه به موضوع تاریخ و گذشته خود، جایی که برای نمونه حاضریم یک سریال را بارها و سال ها تماشا کنیم که بگویند تا زمانیکه بیننده دارد آن را پخش خواهیم کرد ولی یک تورقی به تاریخ خود نزنیم تا حداقل افتخارات تاریخی خود را بشناسیم.
***در راستای احترام به مدافعان ایران کهن اگر از این مطلب راضی بودید خواهشمند است در ارسال به دیگر گروهها و کانالها ذر شبکه های اجتماعی کوشا باشید **