طبیعت از شوخی خوشش نمیآید
گودرز صادقی هشجین
«توماس آستین» انگلیسی مرفهی بود که در قرن نوزدهم وارد استرالیا شد. او عاشق شکار خرگوش بود و از این که در استرالیا خرگوشی برای شکار وجود نداشت حالش خوش نبود. در سال ۱۸۵۹ او تنها ۲۴ خرگوش انگلیسی را با کشتی به استرالیا برد. طول دورهی آبستنی این حیوان تنها ۱ ماه است و هر بار ۵ تا ۸ بچه به دنیا میآورد. این بود که آنها به صورت لگاریتمی زاد و ولد کردند و بر تعدادشان افزوده شد. در سال ۱۸۶۱، آستین شادمانه نوشت: «اینجا هزاران خرگوش انگلیسی دارم»! یک دهه بعد از ورود خرگوشهای آستین به استرالیا، آنها به فاجعهی جدی و اصلی زراعت در ناحیهی ویکتاریا تبدیل شدند، به نحوی که سالانه به ۲ میلیون خرگوش شلیک میشد. نه تنها سراسر ویکتوریا از خرگوش پر شد، به تدریج تمام کشور آلوده شد و در سال ۱۹۲۰ جمعیت آنها ۱۰ میلیون برآورد گردید. خرگوشها تولید مثل میکردند، غذا میخوردند، زمین را عاری از پوشش گیاهی، و بسیاری از گونههای گیاهی را منقرض میکردند. رقابت بر سر غذا، بسیاری از حیوانات بومی استرالیا را نیز در آستانهی انقراض قرار داد. با از بین رفتن ریشههای گیاهان در خاک، زمین دچار فروپاشی و فرسایش شد. مبارزه با خرگوشها از طریق انتقال بیماریهای عفونی به آنها، استفاده از سموم و به کارگیری حیوانات رقیب و دشمن و… خود مشکلات دیگری را ایجاد کرد که اثرات آن برای همیشه باقی ماند. فاجعهی خرگوشها در استرالیا نشان داد که دستکاری اکوسیستم و تحمیل سلیقههای شخصی چقدر برای زندگی طبیعی در دنیا خطرناک است.
حال، آیا آنچه که در کشور ما با طبیعت شده است یا میشود یا خواهد شد و یا صحبتش شده و میشود نمیتواند به اندازهی ۲۴ خرگوش انگلیسی برای ما و آیندگان خطرناک باشد؟ تغییر مسیر رودخانهها و احداث سدهای متعدد بر زندگی آبزیان و مهاجرت و تخمریزی و تکثیر ماهیان تاثیری ندارد؟ اگر دریاچهها و تالابها و برکهها خشک شوند مشکل خاصی ایجاد نمیشود؟ دریاچهی ارومیه را با دیوارکشی به دو قسمت مساوی (!) تقسیم کردن هیچ تبعاتی بر مرگ زودهنگام آن نداشته است؟ آوردن آب از فلان رودخانه به فلان شهر در فاصلهی ۵۰۰ کیلومتری بلامانع است؟ پیوند دادن دریای خزر به دریای عمان (که روزگاری مورد بحث بود) طبیعت خداوند را ویران نمیکند؟ رها کردن حیوانات درنده از جمله گرگ در نزدیکی مناطق مسکونی انسان مشکلساز نیست؟ اسکان حیوانات در مجاورت جادههای شلوغ و عبور آنان از برای دسترسی به آب و غذا در آن سوی جادهها موجب تصادف آنها با اتومبیلهای عبوری و کشته شدن آنها نمیشود؟ و آیا نابودی یک گونهی حیوانی هیچ تاثیری بر حیات سایر حیوانات ندارد؟ تبدیل جنگلها به شهرکهای ویلایی اشکالی ندارد؟ خشکاندن باغات و بستانهای بومی برای گسترش شهرها یک امر پسندیده است؟ تاسیس کارخانجاتی که زایدات و پساب گرم آنها درجه حرارت رودخانهها را تغییر میدهد بر اکوسیستم محلی تاثیر منفی ندارد و…
چکیدهی ماتریالیسم دیالکتیکی بر اساس آنچه که از فردریش انگلس آموخته ایم، به زبان ساده این است که: «نمیتوان جسمی را بدون توجه به تاثیری که محیط اطراف بر آن گذاشته و تاثیری که آن جسم بر محیط میگذارد، مورد مطالعه و قضاوت قرار داد». ظاهرا تفکر دینی و فلسفهی ملاصدرا هم مشکلی با این تعریف ندارد و عقلانیت نیز نمیتواند تاثیر متقابل پدیدهها بر یکدیگر را نفی کند. بنابراین، اگر در دستکاری بیرحمانهی طبیعت این نگرش فلسفی نصبالعین باشد که آنچه ما در خوزستان میکنیم بر میزان بارش در خراسان هم بی تاثیر نخواهد بود، از تصمیمگیریهای بدون پشتوانهی علمی خودداری خواهیم کرد. با طبیعت شوخی نکنیم، چرا که خیلی خوشش نمی آید!