مصدق و اشتباهاتی که ایران را عقب نگه داشت

گودرز صادقی هشجین
1) سخن آغازین: دکتر محمد مصدق (نخستوزیر ایران، ۱۳۳۰–۱۳۳۲) بهعنوان نماد ملیگرایی و استقلالخواهی شناخته میشود، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که اشتباهات راهبردی و رفتاری متعدد، سرنوشت خود، دولت، ملت و نظام مشروطه را تحت تأثیر قرار داد. همانگونه که محمدرضا پهلوی با بیتدبیری عامل سقوط خود بود، مصدق نیز بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در سرنوشت غمبار آن دوره قابل تحلیل است.
2) غفلت از اثرگذاری تجمعات مردمی: تجمعات بزرگ مردمی ظاهراً نشانهی حمایت گسترده بودند، اما اثر واقعی آنها محدود بود. مصدق بر هیجان جمعی بیش از حد تکیه کرد و اثرگذاری واقعی بر قدرت را دستکم گرفت. این اشتباه راهبردی در روانشناسی اجتماعی به «حماقت جمعی» معروف است (Gasiorowski, 2012)
3) عدم مرزبندی شفاف با حزب توده: حزب توده بزرگترین سازمان سیاسی ایران بود. تنها حزبی بود که توان ایجاد تجمعات گستردهی چند ده هزار نفری و راهاندازی اعتصابات گستردهی کارگری را داشت، اما اتکا به حمایت آن بدون کنترل و محدودیت، پس از حذف دشمن مشترک بزرگترین تهدید بر علیه دموکراسی و خود حکومت ملی میشد (de Bellaigue, 2012).. در حالی که جریان ملی گرا سعی در حفظ استقلال کشور داشت، تشکیلاتیترین متحد آن یعنی حزب توده (در واقع حزب کمونیست ایران) در مسیر وابسته کردن مملکت به اتحاد جماهیر شوروی گام برمیداشت.
4) فقدان ایدئولوژی منسجم: گرچه مصدق دیندار بود، لیکن فاقد یک ایدئولوژی سیاسی یا اجتماعی محکم (اعم از دینی یا سکولار) بود. صرف ایراندوستی و ملیگرایی، در کشوری با تکثر قومی و مناطقی با گرایشهای تجزیهطلبانه، پایهی کافی برای حمایت پایدار فراهم نمیکرد (Rahnema, 2014).
5) ضعف در دیپلماسی گفتاری: برخی وزرا و روزنامهنگاران، و در راس آنان روزنامه باختر به مدیریت دکتر سید حسین فاطمی (وزیر خارجه) با خانوادهی سلطنتی برخورد تندی داشتند (CIA Archives, 2017). فقدان نظارت مصدق بر اطرافیان، دیپلماسی قانونی و احترام مشروطه را تضعیف کرد. دکتر فاطمی بدون در نظر گرفتن این واقعیت که بخشی از مشروعیت حقوقی دولت، نخستوزیر و شخص خودش از تنفیض شاه مشروعیت میگرفت، شدیدترین توهینها و فحاشیها را در حق خانوادهی پهلوی روا میداشت.
6) نادیده گرفتن ظرفیت نیروهای مذهبی: در جامعهای که بیش از ۹۰٪ مردم دیندار بودند، علما میتوانستند حامیان پایدار مصدق باشند. تعامل نامناسب، تکیهی صرف بر حمایت هیجانی مردم و کاهش حمایت آیتالله کاشانی، پیامدهای استراتژیک شدیدی داشت (mohammadmossadegh.com).. در حقیقت، دلیل انفعال روحانیت در تداوم حمایت از مصدق نه ترجیح شاه بر مصدق بلکه ترس از خطر واقعی حاکمیت کمونیستها بر کشور و نابودی دین و دیانت بود.
7) رفتارهای اقتدارگرایانه و عصبی: مصـدق مدتی اختیار تقنین را از مجلس گرفت و حتی یک دوره مجلس را منحل کرد. رفتار اقتدارگرایانه، تمارضهای به نظر ساختگی و برخی رفتارهای پوپولیستی (از جمله پذیرفتن مقامات خارجی با پیژامه!)، تصویر او را نزد روشنفکران و نخبگان پیچیده و متناقض جلوه داد و از اعتماد نخبگان کاست (de Bellaigue, 2012).
8) سخن پایانی: سرنوشت مصدق، دولت، ملت و نظام مشروطهی ایران نشان میدهد که حتی روشنفکران دموکرات میتوانند با اشتباهاتی راهبردی، بیش از دشمنان، به آرمانهای خود ضربه بزنند. کاش این مسیر متفاوت بود؛ شاید ایران مسیر بهتری میداشت و ملت از وجود یک جریان روشنفکر و صادق در حاکمیت محروم نمیماند. تاریخ نشان میدهد که شیوهی عمل، تعامل با ساختارها و احترام به نهادها هستند که تعیینکنندهی موفقیت یا شکست سیاستمداران است.
9) منابع:
- Gasiorowski, M. J. (2012). Mohammad Mosaddeq and the 1953 Coup in Iran. Louisiana State University Press.
- de Bellaigue, C. (2012). Patriot of Persia: Muhammad Mossadegh and a Tragic Anglo‑American Coup. Harper Collins.
- Rahnema, A. (2014). Behind the 1953 Coup in Iran: Thugs, Turncoats, Soldiers, and Spooks. Cambridge University Press.
- CIA Archives (2017). 1953 Iran Coup Documents. nsarchive.gwu.edu
- Mohammad Mossadegh Library. mohammadmossadegh.com