منوی دسته بندی

لذت و ضرورت تنهایی

گودرز صادقی هشجین

تنهایی بخصوص اگر تحمیلی و از روی اجبار باشد اصلا چیز خوبی نیست. به همین خاطر، سلول انفرادی و حصر خانگی مجازات‌هایی هستند به مراتب سخت‌تر از زندان در سلول‌های جمعی. اگر این‌گونه مجازات‌ها طولانی‌تر از حد متعارف باشند، برای خیلی‌ها از اعدام هم آزاردهنده‌تر خواهند بود. کسی که در زندگی تنهاست، هرگز به بلوغ عقلی و اجتماعی کامل نمی‌رسد. کسانی که تمام عمر را مجرد می‌مانند و ازدواج نمی‌کنند، اگر چه از سختی‌های زندگی مشترک و ایثار برای دیگری و زحمات حاصل از تامین معیشت در امان می‌مانند، لیکن هرگز توانایی اداره‌ی امور مهم را پیدا نمی‌کنند. آنها در سنین میان‌سالی و کهن‌سالی هم کودک می‌مانند.

با این حال، گاهی تنهایی لذت‌ها و مزیت‌های خودش را دارد. انسان کامل نه تنها از فعالیت‌های جمعی لذت می‌برد، بلکه تنهایی نیز برای او لذت‌بخش است. در تنهایی ما با خودمان خلوت می‌کنیم: در یک هوای دوتایی شاعرانه‌ی خودم با خودم! ساعاتی در روز را در تنهایی محض سپری کردن، قدم زدن شبانه در خیابانی نیمه تاریک، نشستن و فکر کردن در خانه، مداقه در باره اتفاقاتی که افتاده و برنامه‌هایی که داریم و… آرامشی لذت‌بخش را به دنبال دارند. آدم‌هایی که از درون تهی هستند و خود را نساخته‌اند، از تنهایی وحشت دارند. آنها هر چند دقیقه یک بار دست به تلفن می‌برند و به این و آن زنگ می‌زنند و صحبت می‌کنند تا از رنج تنهایی با خودشان و تحمل وجود تهی خود رها شوند. آدم‌های پر و کامل، در درون خود دنیایی بزرگ دارند که نمی‌گذارد در حالت تنهایی دچار افسردگی شوند.

اگر آثار کلاسیک از متفکرین شاخص در علوم انسانی از فلاسفه و نظریه‌پردازان و روان‌شناسان را ملاحظه کنید می‌بینید که در آنها به منابع اندکی اشاره می‌کنند. گویی آن چه را که نوشته‌اند تنها از وجود خودشان منشا گرفته است. در آثار نویسندگان کم مایه، هر سخنی و هر پاراگرافی از کتاب به نوشته‌ی فردی شاخص استناد می‌کند و گویی که نویسنده خود می‌داند که آن چه از خود بگوید فاقد صحت و اصالت لازم است.

در تفکر دینی نه مطالعه، بلکه تفکر است که ساعتی از آن بر ۷۰ سال عبادت رجحان دارد: «تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعَیْنَ سَنَةً.». ما مطالعه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم و بعد حرف می‌زنیم و می‌نویسیم. اگر قبل از گفتن و قبل از نوشتن یک مرحله‌ی مهم -یعنی تفکر- را نگنجانیم، گفتار و نوشتار ما از عمق کافی برخوردار نخواهد بود. تفکر یک فرایند فعال است که برای بروز آن نیازمند تنهایی هستیم.

در زندگی مشترک، درک این که شریک زندگی ما گاهی نیازمند تنهایی برای تعمق و تفکر است برای طرف مقابل قابل درک نیست. اگر چنین نیازی را بیان کنید، همسر تصور می‌کند که دچار افسردگی، سردی در رابطه، دل‌زدگی و امثال آن هستید و یا حتی چه بسا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه دارید! گاهی باید فهمید که طرف ما خودش می‌داند که به چه چیزی نیاز دارد و وقت او را با سر و صدای اضافی، به اجبار به مراکز خرید بردن، بحث‌های عبث، تراشیدن کارهای غیرضروری و… تلف نکنیم.

انسان موجودی اجتماعی است، ولی اگر فرصت تنهایی و تفکر از او گرفته شود، از آرامش و درایت کافی برای درخشیدن در فعالیت‌های جمعی برخوردار نخواهد بود.

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *