منوی دسته بندی

فیزیک و شیمی حجاب

اواسط دهه‌ی هفتاد چند روزی مهمان دوستانم در انگلستان بودم. آنها هم مثل من (که تحصیلات دکترای خودم را در هلند تازه به پایان برده بودم) بورسیه وزارت علوم بودند. یکی از دوستانم موضوع جالبی را برایم نقل کرد مبنی بر این که: اینجا بین خانم‌های محجبه‌ی ما ایرانی‌ها و خانم‌های مسلمان پاکستانی‌الاصل در مورد حجاب یک درگیری لفظی هست. خانم‌های پاکستانی می‌گویند شما خانم‌های ایرانی بدحجاب هستید چون به جای شلوار جوراب می‌پوشید و در پاسخ ایرانی‌ها که می‌گفتند این جوراب ضخیم است می‌گفتند که باشد! به هر حال حجم قسمت‌های نامناسبی از بدنتان مشخص است! در مقابل، خانم‌های ایرانی هم می‌گفتند که شما بدحجاب هستید که لباس بلند و شلوار می‌پوشید ولی موهایتان را نمی‌پوشانید و روی شانه هایتان پریشان می‌کنید!

زنان مسلمان مقید به حجاب در کشورهای مختلف پوشش‌های متنوعی دارند. در ترکیه زن‌هایی را می‌بینید که کت و شلوار و مقنعه پوشیده‌اند. در مالزی خانم‌هایی را می‌بینید که با لباس اسپورت و پیراهن آستین کوتاه بر روی موتورسیکلت‌هایشان مانور می‌دهند و در عربستان با زن‌هایی روبرو می‌شوید که حتی صورت‌هایشان را هم با نقاب پوشانده‌اند. در گذشته زنهایی بوده‌اند که علاوه بر پوشاندن کل بدن حتی در دهانشان سنگی می‌گذاشتند که موقع صحبت کردن با نامحرم صدای مسخره‌ای تولید کنند که جلب توجه جنسی ایجاد نکند (شاید هم مردها را فراری بدهد!). در ایران خودمان البته وضعیت متفاوت است و انگار هر کدام از میلیون‌ها زن ایرانی تعریف خودشان را از حجاب دارند. من تخصصی در فقه ندارم ولی می‌دانم که فرقه‌ های مختلف اسلامی و حتی مراجع و مفتی‌های مختلف در داخل هر فرقه‌ای نظرات و فتاوای متفاوتی در مورد پوشش انسان‌ها و به ویژه زن‌ها دارند. در بین شیعه‌های جعفری اکثرا پوشیدن کل بدن لازم و بیرون گذاشتن کفین و صورت بلامانع است.

همه‌ی آنچه که گفته شد مربوط به فیزیک حجاب بود (یعنی پوشش یا لباس). آنچه که وجه دیگر حجاب است مربوط به حجب و حیای درونی است که من از لفظ شیمی حجاب برای آن استفاده می‌کنم. حتی شریرترین آدم‌ها هم در سخن مشکلی با شیمی حجاب ندارند و همه دوست دارند انسان‌ها عفیف و وفادار و عامل به چهارچوب‌های عرفی در روابطشان باشند. حتی بدترین مردها هم دوست دارد با یک زن عفیف ازدواج کند و بالعکس. صاحبان هیچ دین و آیینی و حتی کسانی که بی‌دین هستند خود را منادی آزادی روابط جنسی و بی‌بند و باری اخلاقی نشان نمی‌دهند. حتی کسانی که حجاب را به کلی رد می‌کنند می‌گویند که با اجبار در حجاب فیزیکی مخالف هستند و در عین حال به حجاب باطن معتقدند و حتی ادعا می‌کنند که عفت زن ربطی به پوشش او ندارد.

با این حال،‌ من فکر می‌کنم اکثریت قاطع انسان‌ها به درجاتی از حجاب فیزیکی اجباری هم معتقدند. اگر کسی در آزادترین کشورهای جهان بدون لباس (!) به محل کارش برود آیا راه داده می‌شود؟ طبیعتا خیر! در مورد مردان هم میزانی از پوشش عرفی در هر کشوری و بسته به هر شرایطی به الزامی اجتماعی تبدیل شده است. آنچه در ایران موضوع را غامض می‌کند چیز دیگری است: بسنده نکردن به حجاب شرعی در مقطعی از تاریخ انقلاب، کوتاه آمدن تدریجی، لجاجت بخشی از جامعه، درگیر شدن افراد سر این موضوع و بی‌تفاوتی آنها در برابر انحرافات دیگر و… ای کاش در جای خودش در دهه‌ی 60 تعریف فقهی از حجاب بر دستورات ارشادی و انتظامی حکمرانی می‌کرد تا هر کس به سلیقه‌ی خودش سبک زندگی شخصی‌اش را بر دیگران تحمیل نمی‌کرد. در آن صورت، لاجرم وضعیت امروز متفاوت‌تر می‌بود. اکنون دادن نسخه‌ای برای حل موضوع نه تنها برای فردی همچون من بلکه برای متخصصین امور اجتماعی هم بسیار سخت است. تنها نکته‌ای که می‌توانم بگویم این که: بیشتر از فیزیک حجاب، آنچه در معرض خطر است شیمی حجاب است و این که در جنگ قشریون بر سر ظاهر، ممکن است باطن به یغما رود و جامعه به سمت بی‌عفتی و فساد اخلاقی پیش برود. در این صورت، بنیان خانواده که مهم‌ترین رکن زندگی اجتماعی انسان است از وضعیت فعلی هم بیشتر افول خواهد کرد. گرفتن اعتقادات قلبی و شعائر بومی از یک ملت، بدون جایگزین کردن آن با اصول و ارزشهای جایگزین، منجر به ظهور نسلی خواهد شد که در هیچ چهارچوبی نخواهد گنجید. حتی آدولف هیتلر هم به این نتیجه رسیده بود که: مبارزه با دین بدون داشتن یک جایگزین شایسته‌تر کار کسانی است که یا احمق هستند یا جنایتکار!

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *