منوی دسته بندی

خست در قدرشناسی

نوشته: گودرز صادقی هشجین

به پاس مسئولیت‌های متعددی که داشته‌ام معمولا بازخوردهای لطیف و مثبتی از دیگران دریافت کرده‌ام. قطعا افرادی هم بوده‌اند که از دست من عصبانی باشند یا پشت سرم بدگویی بکنند و گاهی هم مستقیما روی خودم هم ایستاده‌اند. با این حال، تعاریف دلچسب و گاهی اغراق‌آمیز بیشتر بوده‌اند تا تعابیر دل‌آزار، و من سال‌ها به این بازخوردها عادت کرده‌ام.

یک روز با خودم فکر کردم: تو که این همه از ابراز محبت و تشویقات دیگران لذت می‌بری، چرا خودت اینقدر در قدرشناسی از دیگران کوتاهی می‌کنی؟ احساس کردم که به قدرشناسی‌ها و گاهی تملقات دیگران خو گرفته‌ام و مانند دخترک ۳ ساله‌ی زیبارویی که هر کسی به او می‌رسد لپش را می‌گیرد و چند جمله‌ی خوشایند نثارش می‌کند تبدیل شده‌ام به آدمی لوس و خودخواه… از خودم شرمنده شدم!

و اینگونه بود که تصمیم خودم را گرفتم. اطرافم پر بود از کسانی که ویژگی‌های مثبت زیادی داشتند. البته، من و دیگران همه ضعف‌های فاحشی هم داریم ولی ضعف و قوت لازمه‌ی وجود آدمی است. یکی دانشش می‌چربد و دیگری چهره‌اش، دوستی منشا خیر و نیک‌خواهی است، یکی پولدار منصف و دست و دل‌بازی است، فامیل دوری ایثارگر است و یک همکلاسی قدیمی یار وفادار لحظه‌های سخت و دشوار مانده است. یکی کمال دارد و دیگری جمال و یکی روح بلندی دارد و دیگری جسمی استوار. برای تعریف کردن و تشویق کردن، نیازی به دروغگویی نیست. اگر دانشمند برجسته‌ای است ولی اجتماعی نیست میتوان از دانشش سخن گفت و اگر کم‌دانش ولی مهربان است از مهربانی‌اش می‌توان یاد کرد.

در میان ما کم نیستند آدم‌هایی که مرتب در موردشان سخن نیک گفته می‌شود ولی نوبت به خودشان که می‌رسد انگار نه انگار که زبانی در کام دارند و قلمی در نیام. شعر می‌گویند و تعریف می‌شنوند، مقاله‌ی مهمی منتشر می‌کنند و مورد تقدیر واقع می‌شوند. کسانی از بستگانشان را از دست می‌دهند و باران تسلیت نثارشان می‌شود، به پستی می‌رسند و شادباش تقدیمشان می‌گردد. لیکن، در مقابل همه‌ی کسانی که به مهر مینوازندشان، گویی که صم و بکم هستند و کلامی از سر مهر از آنان دریافت نمی‌شود.

آدم‌ها از تشویق خوششان می‌آید. اگر آنچه را که دارند دیده شود، چیزهایی را هم که در حد دیده شدن نیست ارتقآء خواهند داد. پس، در نشان دادن احساس مثبت خود به دیگران خست از خود نشان ندهیم. به زبان، لطف ورزیدن و به ادب، معرفت نشان دادن پول و ثروت نیستند که با هزینه‌کردنشان به پیسی بیفتیم… چرا که به قول سعدی علیه‌الرحمه:

دوام دولت اندر حق‌شناسی است

زوال نعمت اندر ناسپاسی است

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *