منوی دسته بندی

درسی که دکتر فولکرتس به من داد

استاد راهنمای سوم پایان‌نامه‌ی دکترای من در سالهای بین ۹۲ و ۹۶ میلادی یک جوان تازه فارغ‌التحصیل بود به نام دکتر گرت فولکرتس (Gert Folkerts) که الان استاد تمام دانشگاه اوترخت است. او بسیار مهربان بود و خوش‌مشرب و روشنفکر… در جلسه دفاع من که به صورت خیلی رسمی در لباس‌های سنتی آکادمیک در سالنی بزرگ با شرکت بیش از یکصد نفر برگزار شد، سخنرانی اختتامیه با او بود که وقتی به توضیح در باره شگفت‌انگیز بودن موفقیتهای من علیرغم مشکلات شخصی (زمین گیری همسرم به دلیل ام.اس.) رسید نتوانست خودش را نگه دارد و به گریه افتاد.

خیلی دوست داشتم بدانم او ماهانه چقدر حقوق می‌گیرد ولی خجالت می‌کشیدم بپرسم. در هلند مردم روی خوشی به این گونه سوالات نشان نمی‌دهند، در حدی که انگار در ایران ما از دیگران در باره مسائل ناموسی بپرسیم! بر خلاف امریکا که همه‌ی صحبت‌ها حول و حوش شغل و درآمد و… است ظاهرا در اروپا و قطعا در هلند دوست دارند در مورد مسائل شخصی و عاطفی و… صبحت بکنند ولی سوال در باره درآمدشان فحش تلقی می‌شود! بالاخره یک روز بهانه‌ای به دستم افتاد و پرسیدم: گرت! حقوق ماهانه‌ی تو چند فلورن (واحد پول هلند پیش از یورو) است؟ برافروخته شد! پرسید چرا چنین سوالی می‌پرسم؟ گفتم می‌خواهم تفاوت حقوق‌ها در هلند را بدانم و با کشور خودم و جاهای دیگر مقایسه کنم. پرسید با چه کسی مقایسه کنی؟ گفتم مثلا با یک پاکبان شهرداری که زباله‌ها را جمع می‌کند. پاسخ داد: من ماهانه ۳۵۰۰ فلورن می‌گیرم و فکر می‌کنم کارگرهای ساده‌ی شهرداری حدودا ۲۵۰۰ فلورن می‌گیرند.

بهانه خوبی به دستم افتاد و گفتم: عجیب نیست؟ آنها حتی دیپلم دبیرستان هم ندارند و تو لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا گرفتی و در دانشگاه رتبه‌ی اول (و گاهی دوم) هلند استادیار هستی که فقط ۱۰۰۰ فلورن از آنها بیشتر بگیری؟ با ناراحتی جواب داد: مگر آنها انسان نیستند؟ من در محیطی شیک و آکادمیک در کنار جوان‌ها کار می‌کنم و همه جا هم افتخار مدرسی دانشگاه اوترخت را دارم. آنها با ۲۵۰۰ فلورن یک زندگی معمولی دارند و من با این مبلغ اضافه لباس‌های بهتری می‌پوشم و مسافرت میروم و… به نظر من به آنها باید بیشتر از من حقوق بدهند چون سلامتی‌شان در خطر است و زندگی سختی دارند که شاید حقوق بالا کمی از درد آنها کم کند!

درست زد به خال… و من شرمنده شدم. بازی یک بر صفر به نفع یک سوسیال دموکرات تمام شده بود. لیکن، مطلبی مهم را از کسی یاد گرفتم که انتظارش را نداشتم. او برای بقیه سال‌هایی که در کنارش بودم بیشتر از این که استادم باشد برادرم بود. از او یاد گرفتم که اگر هر کس به جای حقوق خودش و صنف خودش از حقوق دیگران دفاع کند و آنها نیز به همین ترتیب، چه راحت‌تر می‌توان به عدالت دست یافت.

ادمین وب‌سایت
در سال ۱۳۴۲ تو شهر هشجینِ استان اردبیل به دنیا اومدم. دکترای عمومی خودمو از دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه و دکترای تخصصی رو از دانشکده داروسازی دانشگاه اوترخت هلند گرفتم و در حال حاضر استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *